دوستی مطلبی گذاشته بود با عنوان وقتی در عدم بودید و بعد پرسیده بود آیا موافق ازدواج پدر و مادرتان بودید یا نه؟ من این ها در سه کامنت
برایشان نوشتم و دوست دارم جلوی چشم
خودم هم باشد و حتی یادگار بماند برای فرزندانم تا بخوانند و نظرم را بدانند و با نظر خودشان مقایسه کنند بعدها که آنها هم پدر و مادر می شوند:به نظرم احتمالاً برای خودشون خوب نبوده و من هم قاعدتا باید مخالف باشم ولی از طرفی هم میگم شاید در غیر اینصورت من دیگه این که شدم و هستم نبودم. هرچند بیشتر افراد تصور میکنند اگر در شرایط بهتر رشد می کردند به جاهای بهتری می رسیدند ولی من موارد نقض این باور رو در بچه هایی با پدرمادرهای ایدهآل و ازدواجهای ظاهرا موفق دیدم. به نظر من رشد انسان ناشی از رنجهایی هست که تحمل میکنه البته به شرطی که انتخاب کنه موجود قوی تری باشه وگرنه بازهم هستند کسانی که در نهایت به پوچی می رسند و دست به خودکشی می زنند. ضمنا این مورد هم دیدم که غالبا ازدواج های موفق در فرزندآوری ناکام بودند... همون پدر و مادرهایی که از دید ما ازدواجشون اشتباه بوده هم، یه روزی یه جایی می تونستند انتخاب کنند شیوه های برخوردشون رو تغییر بدن و به جای مجادله در پی حل معادله های زندگی باشن. بنابر این موفق بودن یه ازدواج که منجر به رضایت فرزندان حاصل از اون ازدواج بشه یک امر نسبی هست نه قطعی.[گل]می دونید اساسا فلسفهی زندگی اینه که ما از اشتباهات و شکستهای گذشتگان و دیگران درس بگیرم و تا حد امکان از تکرارشون پیشگیری کنیم، قرار نیست همه چیز بر وفق مراد ما باشه، همونطور که برای نسل قبل و بعد هم نبوده و نخواهد بود،اتفاقی که این وسط می افته اینه که ما یک سری ویژگی های ژنتیکی رو از نسل قبل دریافت می کنیم و به اضافه یک سر خط سوم...
ما را در سایت خط سوم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sky2skyo بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 22:38